فقط 60 ثانیه
خاله شادونه و نرگس های رنگی رنگی . . . عموپورنگ و مهربان و قناد های سرخوش و دلشاد . . . میشود کمی کمتر بخندید و بخندانید؟ حد اقل کمی آهسته تر . . . آخر آن گوشه ی تاریخ . . شش ماهه ای در گهواره . . تازه به خواب رفته است . . . میخوانم ظـَـــــــلــَــــــمـتـــُــــ نــفســــــــــی . . . و فکــر میکنم که من به چه حقی به آنچه از آن خدا ست . . ظلم میکنم . . راستــــــــی که حق الله و حق الناس . . . چه تـــــفاوتـــــــــــــ دارنــــــد؟؟ وقتی همه ی مــــــــا . . . از آن خدایــــــــیــــــــــــم . . . "آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
"تـــــ" صلوات را کشیده نوشت و گچ را انداخت و بلند و نا به هنجار فریاد زد: ساکت روی دور افتاده ترین صندلی کلاس نشسته ام ..به دیوار تکیه زده ام و صلواتش را زیر لب تکمیل میکنم . سرم را به شیشه داغ تاکسی تکیه داده بودم و به شکاف دستم نگاه میکردم.... آفتاب داغ سوزش زخم بخیه خورده ام را بیشتر میکرد. . . نا خود آگاه این روایت امیر المومنین (ع)به ذهنم رسیدکه: از گناهان دوری کنید که هیچ بلا و کمبود رزقی حتی خراش پوستی و لغزش پایی و مصیبتی نیست مگر به خاطر گناه "اگه جرات داشتم یه خلاف تو این خیابون با این همه پلیس بکنم...دیگه تواین ترافیک...." و بقیه حرفش را با خنده خورد. . . پلیس...جریمه...من ...گناه....زخم ..خدا.. کاش به اندازه ی یک پلیس....به اندازه ی ترس از یک پلیس....خدایم را باور داشتم.. از کنار باغچه که میگذری نرده ای را میبینی که درختی به دور آن پیچیده و بالا رفته است. خشک خشک.از بالا تا پایین را دقیق تر نگاه میکنی .. فقط یک جوانه ی کوچک سبز آن پایین چشمت را خیره میکند...یک جوانه ی کوچک !یعنی حیات. مثل کسی که در کماست و در لحظات آخر و در اوج نا امیدی انگشت کوچکش را کمی تکان میدهد.یعنی حیات! مثل فردی که سرتا پا گناه است اما بعد از انجام گناه فقط کمی..فقط چند ثانیه به فکر فرو میرود. و این چند ثانیه یعنی حیات. خدایا... هنوز زنده ام.. به دادم برس. آیت الله بهجت : به تجربه ثابت شده که اگر از عبادت کم نگذاریم مطالعه ای که یک ساعت وقت لازم دارد در 10 دقیقه تمام میشود. نکته:علما در صحبت هایشان اغراق و مبالغه ندارند..یک ساعت, یک ساعت است و 10 دقیقه,ده دقیقه!... نکته (تر):"به تجربه ثابت شده "یعنی این امر شیوه ی خود ایشان بوده که نتیجه اش را دیده و به ما توصیه کرده اند. توجــــــــــــــه توجــــــــــــــــه *******یک امر به معروف******* ....لطفا نهی از منکر کنید.... یاس که به تب و تاب بیفتدعطرش فضا را پر میکند... غنچه اش را که بچینی نا خود آگاه بر لطافتش شبنم میتراود... شاخه اش را که بفشاری کم کم خم میشود و میشکند... فقط اگر کمی نیلی بر سفیدی گلبرگ هایش بنشانی ... .....روضه کامل است.
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
جهت تعجیل در ظهورش صلواتـــــــــــــــ"
الـــــــــهـــم صـــل علـــــی . . .
ـــ بچه ها بچه ها استاد اومد. . .
و با خودم فکر میکنم
که این استفاده ی نا به جا از بیت المال . . .گچ و تخته را میگویم . . . چقدر ظهور آقا را به تاخیر می اندازد؟!
صدای راننده تاکسی توجه ام را جلب کرد...
به مسافر بغل دستش میگفت:
اللهم صلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرجهم |