سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فقط 60 ثانیه

 

أعوذبالله من نفسی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

محرم است.مثل همیشه وضویی تازه میکنه و به هیئت عزاداری اباعبدالله الحسین میره. ازگوشه و کنار پیام میرسه نرو! بارداری بهت فشار میاد... میره.دخترک کوچکش باید عشق حسینی بیاموزد.

 با طفل در شکمش می گوید: اصلا سال آینده لباس سقایی برتنت میکنم و به همایش شیرخواره ها میبرمت... آنجاکه مادران طفلان کوچکشان را روی دستهایشان بلند میکنند تا فدای حضرت علی اصغر کنند...

یکسال بعد... محرمی دوباره...

آغوشش را خالی خالی مثل رباب گرفته. مثل رباب برای طفلش لالایی میخواند...

رباب قربانی اش را روز عاشورا داد اما سه ماهه ی او عید قربان رفت تا در محرم مادرش درد رباب را بهتر بفهمد.

رباب لالایی میخواند.همانی که همیشه برای علی اصغرش میخواند. و او زیارت عاشورا میخواند.همان لالایی که همیشه برای طفلش میخواند...

رباب چه دلی داشتی.... چه طاقتی .....

 

همایش شیر خواره ها


نوشته شده در پنج شنبه 90/9/10ساعت 11:40 عصر توسط یک بسیجی نظرات ( ) |


اللهم صلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرجهم