سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فقط 60 ثانیه

حالات مرحوم علامه طباطبایى در اواخر عمر، دگرگون و مراقبه ایشان شدید شده بود و [مانند استاد خود مرحوم آیت‌الله قاضى] این بیت حافظ را می‌خواندند و یک ساعت می‌گریستند:
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟!

یکى از شاگردان علامه می‌گوید:
«یک ماه قبل از رحلتشان برای عیادت به بیمارستان رفتم. مدتی در اتاق ایستادم که ناگهان پس از چند روز چشمانشان را گشودند و نظری به من انداختند. به مزاح [از آن‌جا که ایشان خیلی با دیوان حافظ دمخور بودند] عرض کردم: آقا از اشعار حافظ چیزی در نظر دارید؟
فرمودند: «صلاح کار کجا و، من خراب کجا؟ بقیه اش را بخوان!»
گفتم: ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!
علامه تکرار کردند: «تا به کجا!» و باز چشم خود را بستند و دیگر سخنی به میان نیامد.
فرزندشان مى‌گوید: هفت، هشت روز مانده به رحلت علامه، ایشان هیچ جوابی به هیچ کس نمی‌داد و سخن نمی‌گفت، فقط زیر لب زمزمه می‌کرد: لا اله الا الله

علامه طباطبایى
پ.ن:
وقتى شخصیتى چون علامه چنین دگرگون باشد، ما چه بگوییم؟!
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟  :(


نوشته شده در یکشنبه 90/7/24ساعت 10:26 صبح توسط حسان نظرات ( ) |


اللهم صلّ على محمد و آل محمد و عجّل فرجهم